برگرفته از تارنمای هیئت یازینب سلام الله قم
تقدیم به مرحوم سید احمد حسینی عزیز ، خادم و ذاکر اهل بیت
یادباد آن که سرکوی تو ام منزل بود...
فاطمیه که گذشت اما دوباره جای سینه زدنت, جای ضجه هایت و بیش تر از همه جای خودت خالی بود.
رفتنت برای ما هم غم بزرگی بود و هم درس بزرگی که هر لحظه به ما می آموزد امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور....؟
از مرحوم قاضی پرسیدند راه میانبر چیست؟فرمودند جگرسوخته. خوش بحالت که از همه ی ما با جگر سوخته ات جلو زدی و رفتی,
اماسید احمد، حالات تو را باید از قدیمی تر ها پرسید اما مطمئن هستم لحظه ای که ندا می آید " أین الباکون الحسین" تو را می بینم...
و براستی که تو از نجات یافتگان کشتی نجات هستی چون در جامعه کبیره خواندم که
و الباب المبتلی به الناس... من اتاکم نجا و من لم یأتکم هلک...
سید احمد، چندین شب از محرم و فاطمیه های بدون تو می گذرد اما دلم هنوز روضه ی علی اکبر محرم تو را می خواهد که می سوختی و می گفتی:
جوانان بنی هاشم بیایید... ادامه عکس ها در بفرمایید...
